عشق، درون مایه جان آدمی است. انسان تکامل طلب، خواسته یا ناخواسته عشق را دستاویزی برای ارتقای معنوی خویش می داند. به اعتراف تمامی بزرگان علم و اخلاق و عرفان، انسان منهای عشق جنازه ای بیش نیست که به اقتضای جسم خویش، تحرک دارد؛ چرا که زندگی بدون هدف، بی معناست و نیل به هدف، بدون عشق، ناممکن.

آن کس که عشق را به اشتباه یا غفلت در مجاری خود می جوید نیز انگیزه ای جز تکامل ندارد؛ انگیزه ای که در بیراهه مجاز، گم شده است. عشق به مادیات و زر و زیور دنیا هم از این قاعده مستثنا نیست.

انسان پول پرست نیز در چنبره ظواهر، به دام افتاده و در توهم خویش، پول را معبر سعادت و کمال می پندارد.

ارتباط عشق با هدف، رابطه ای تلازمی است. تا عشق نباشد هدف، آن طور که باید محقق نمی شود. عشق، خود هدف ساز است. تلنگری است که انسان را به تعالی، فرا می خواند. اما هدف اگر روشن و آشکار نباشد چه بسا عشق را به سراشیب انحطاط سوق دهد. از این روست که عشق، خود نیازمند هدف است تا جهت گیری آن نقص نیابد. اعتقاد به هدف و نیل به مقصود، جنبش عشق را در گستره وجود آدمی دامن می زند.

آن چه که امروز به اعتراف همه ناظران، منشأ خیزش های مردمی در عرصه دفاع هشت ساله ملت ایران بوده، چیزی جز اعتقاد عاشقانه» به قداست راه و هدف دین نمی باشد.

حس آرمان خواهی، عشقی را در وجود آنان شعله ور ساخت که سختی راه و مخاطرات جانبی آن، ذره ای از توان و اراده ایشان نکاست. نگاه مبارزان شیعه به جنگ، نه از زاویه خشونت و قتل و غارت بلکه از جنبه مذهبی و آرمانی پی ریزی شد. از این روست که در متن وقایع دفاع مقدس، ظرایفی عاطفی و عاشقانه به چشم می آید که نشان از نگرش کمال جویانه مردان جنگ دارد؛ مردانی که در تقابل نامأنوس تن و تانک، آمیزه ای از عشق و ایمان را به تصویر کشاندند.

در این میان رابطه عاشقانه با ائمه و پیشوایان دین، جنگ را جلوه ای پر شور و احساس می بخشید.

رابطه ای که به تناسب ظرفیت عاشق، دو سویه می گردید و درجه کمال او را افزایش می داد.

پدیده معنویت، عنصری است که انسان را در مقابل طوفان سهمگین حوادث پایدار می سازد.

بی تردید بالاترین وظیفه مبلغان فرهنگ ایثار و مقاومت، بسط و ترویج روح عشق و معرفت نسبت به اهل بیت علیهم السلام است. یادگاری که میراث استقامت اسطوره های این مرز و بوم شمرده می شود و حسّی مشترک که در فطرت تمامی انسان های نیک نهاد، نهفته است.

کور سویی از راه عشق همچنان درخشش دارد. تلألو آن، ستیغ فروزان خورشید را به کرنش وا می دارد. بلور قلب خویش را به دستان عشق بسپاریم. عشق، امانت دار خوبی است. جنگ، رخصتی بود برای تکامل انسان ها؛ برای آنان که در بازیافت فطرت خویش، حیاتی را برگزیدند که بر مدار عاشقی جریان داشت.

توفندگی روز و زهد شبانه، خلوص و گمنامی، محبت و غربت، عشق و مظلومیت، قاطعیت و تواضع و . . انعکاسی است از این حقیقت شیرین، که در پس صفحات پوسیده تاریخ، علی بودن و علی وار زیستن کهنگی ندارد اگر چه بر مذاق تمدن خویش نیابد.

علی(ع) الگوی جوانان در همه نسل هاست و شهیدان، این طلایه داران فرهنگ سرخ تشیع، تاریخ را پس از قرن ها، در تأسی خویش به معارف والای اسلام علوی به حیرت کشاندند.

علی بودن و علی وار زیستن کهنگی ندارد؛ چونان که حق و حقیقت را فرسودگی نشاید.

جاده سرخ تشیع را اول بار، علی(ع) در محراب مسجد کوفه افتتاح کرد؛ امتداد آن از قتلگاه اصحاب عاشورا گذشت و در شنزارهای تفدیده جنوب و قله های یخ بسته غرب ایران تجلی دوباره یافت. سنگفرش سرخ آن تا ابد بوسه گاه قدوم نورانی مردان عشق خواهد بود. پس؛ هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

10/5/83


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها